گاهی وقتها حسش پیدامیشه که آهنگی بزنم و بخونم و ضبط کنم. ولی از شرایط همچین کاری اینه که توی خونه تنها باشم چون ج آدم فضول و وراج و در بعضی زمینه ها بی ملاحظه ای هستنش و من میترسم در مورد صدام نظر بده و مجبور شم بکشمش. امروز بیرون بود که حسش اومد. حتی فکر کردم که باید با خودم کنار بیام و دفعه بعد که گذرم افتاد یه کلاه حصیری با لبه کوتاه بخرم که ظاهرم رو به بلوز پیوند بده. گفتم اجالتا اینبار کلاه نقاب دار ارتشی رو سرم بگذارم ببینم چجوری میشه. دفعه اول رو ضبط و پخش کردم و دیدم که کلاه اصلا توی کادر نیست. البته خراب هم کرده بودم. اومدم دفعه دوم رو شروع کنم که صدای ماشینش رو شنیدم. گه. گاهی فکر میکنم کاش راهی بود که میتونستم به مقامات دولتی لو بدم که ج هم در آمد داره و هم کمک هزینه بیکاری میگیره که دلم خنک شه. آدم فروشی در یوتوپیای من رفتار پسندیده ای به شمار میره و تجربه ثابت کرده که خودم توی همین جامعه هم باهاش مشکل تئوریک ندارم. ولی خب ظاهرا سیستمی برای همچین کاری وجود نداره. حالا یه گوگل میکنم شاید هم پیدا شد. 

از چیز هایی که درست نیستند

هم ,رو ,توی ,گاهی ,ای ,میکنم ,بود که ,همچین کاری ,به مقامات ,مقامات دولتی ,لو بدم

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فایل پاورپوینت روانشناسی|توسعه فردی اخبار بازيگران فروشگاه اینترنتی انتخاب کلیک کارورزی سرا پرتال آموزش،مشاوره،کنکور/قبولی تضمینی کنکور باراد،مشاوره تضمینی کنکور باراد خاطرات عجیب وغریب تولیدی قابلمه پاراب tolidatcompany mohandesii